پیام خود را بنویسید

فرهنگی و مذهبی : خطبه بدون الف حضرت امیرالمومنین علی (ع)

حَمِدْتُ مَنْ عَظُمَتْ مِنَّتُهُ، وَ سَبَغَتْ نِعْمَتُهُ، وَ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ، وَ تَمَّتْ کَلِمَتُهُ، وَ نَفَذَتْ مَشِیَّتُهُ وَ بَلَغَتْ حُجَّتُهُ، وَ عَدَلَتْ قَضِیَّتُهُ، حَمِدْتُ حَمْدَ مُقِرٍّ بِرُبُوبِیَّتِهِ، مُتَخَضِّعٍ لِعُبُودِیَّتِهِ، مُتَنَصِّلٍ مِنْ خَطیئَتِهِ، مُعْتَرِفٍ بِتَوْحیدِهِ، مُسْتَعیذٍ مِنْ وَعیدِهِ، مُۆَمِّلٍ مِنْ رَبِّهِ مَغْفِرَهً تُنْجیهِ، یَوْمَ یُشْغَلُ عَنْ فَصیلَتِهِ وَ بَنیهِ، وَ نَسْتَعینُهُ، وَ نَسْتَرْشِدُهُ، وَ نُۆْمِنُ بِهِ، وَ نَتَوَکَّلُ عَلَیْه، وَ شَهِدْتُ لَهُ بِضَمیرٍ مُخْلِصٍ مُوقِنٍ، وَ فَرَّدْتُهُ تَفْریدَ مُۆْمِنٍ مُتْقِنٍ، وَ وَحَّدْتُهُ تَوْحیدَ عَبْدٍ مُذْعِنٍ لَیْسَ لَهُ شَریکٌ فی مُلْکِهِ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ فی صُنْعِهِ، جَلَّ عَنْ مُشیرٍ وَ وَزیرٍ، وَ تَنَزَّهَ عَنْ مِثْلٍ وَ نَظیرٍ، عَلِمَ فَسَتَرَ، وَ بَطَنَ فَخَبَرَ، وَ مَلَکَ فَقَهَرَ، وَ عُصِیَ فَغَفَرَ، وَ عُبِدَ فَشَکَرَ، وَ حَکَمَ فَعَدَلَ، وَ تَکَرَّمَ وَ تَفَضَّلَ، لَمْ یَزَلْ وَ لَنْ یَزُولَ، وَ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ.وَ هُوَ قَبْلَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ، وَ بَعْدَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ، رَبٌّ مُتَفَرِّدٌ بِعِزَّتِهِ، مُتَمَلِّکٌ بِقُوَّتِهِ، مُتَقَدِّسٌ بِعُلُوِّهِ، مُتَکَبِّرٌ بِسُمُوِّهِ لَیْسَ یُدْرِکُهُ بَصَرٌ، وَ لَمْ یُحِطْ بِهِ نَظَرٌ، قَوِیٌّ، مَنیعٌ، بَصیرٌ، سَمیعٌ، عَلِیٌّ، حَکیمٌ، رَۆُفٌ، رَحیمٌ، عَزیزٌ، عَلیمٌ، خواسته‏ اش در امور نافذ گردیده است. حجّتش کامل و حکمش عدل است. حمد می‏گویم او را حمدِ کسی که: به پروردگاری او اقرار دارد، به فرمانبرداری او سر فرود آورده است، از گناهان خود عذرخواه است، به وحدت و یگانگی او اقرار دارد، به او از کیفر و جزایش پناه برده است، و از او امید آمرزش دارد؛ آمرزشی که نجاتش می‏دهد در روزی که سختی آن به حدّی است که او را از اینکه به اهل و فرزندان خود بیندیشد باز می‏دارد. از او یاری می‏ طلبیم و به او ایمان می ‏آوریم و بر او توکّل می‏کنیم. از روی اخلاص و یقین به او گواهی می‏دهم و یگانه‏ اش می‏دانم همان گونه که مۆمن محکم و استوار او را یگانه می‏داند. او را یکتا می‏شناسم، یکتا شناختن بنده‏ای که اقرار و اعتراف دارد بر اینکه شریکی برای او در ملک و سلطنتش نیست و کمک کار و یاوری در صُنعش ندارد. بزرگ‏تر است از اینکه برای خود مشیر و وزیری بگیرد و پاک و منزه است از اینکه مثل و مانندی داشته باشد. می‏داند و پنهان می‏کند و می‏پوشاند و از باطن خبر دارد. مالک و قاهر است. چون نافرمانی شود بیامرزد و چون عبادت شود، جزای نیک دهد. وقتی حکم کند، در حکم خود عادل باشد و کرم نماید و تفضل فرماید. همیشه بوده و خواهد بود و چیزی مانند او نیست. او پیش از هر چیزی بوده و بعد از هر چیز خواهد بود. پروردگاری است که: به عزّت خود یگانه است، به قدرت خود، مالک است، به توانایی و قوّت خود، از هر عیبی مبرّا است، و به برتری خود، بزرگوار است. هیچ دیده‏ای او را درک نکند و نظر و دقتی او را فرا نگیرد. توانا است و کسی بر او قدرت نیابد. بینا، شنوا، بلندمرتبه، حکیم، مهربان، رحیم، قادر و علیم است. عَجَزَ فی وَصْفِهِ مَنْ یَصِفُهُ، وَ ضَلَّ فی نَعْتِهِ مَنْ یَعْرِفُهُ، قَرُبَ فَبَعُدَ، وَ بَعُدَ فَقَرُبَ، یُجیبُ دَعْوَهَ مَنْ یَدْعُوهُ، وَ یَرْزُقُ عَبْدَهُ وَ یَحْبُوهُ، ذُو لُطْفٍ خَفِیٍّ، وَ بَطْشٍ قَوِیٍّ، وَ رَحْمَهٍ مُوَسِّعَهٍ، وَ عُقُوبَهٍ مُوجِعَهٍ، رَحْمَتُهُ جَنَّهٌ عَریضَهٌ مُونِقَهٌ، وَ عُقُوبَتُهُ جَحیمٌ مُۆْصَدَهٌ مُوبِقَهٌ، وَ شَهِدْتُ بِبَعْثِ مُحَمَّدٍ عَبْدِهِ وَ رَسُولِهِ وَ صَفِیِّهِ وَ حَبیبِهِ وَ خَلیلِهِ، بَعَثَهُ فی خَیْرِ عَصْرٍ، وَ فی حینَ فَتْرَهٍ، وَ کُفْرٍ، رَحْمَهً لِعَبیدِهِ، وَ مِنَّهً لِمَزیدِهِ، خَتَمَ بِهِ نُبُوَّتَهُ، وَ قَوّی بِهِ حُجَّتَهُ، فَوَعَظَ، وَ نَصَحَ، وَ بَلَّغَ، وَ کَدَحَ، رَۆُفٌ بِکُلِّ مُۆْمِنٍ، رَحیمٌ، وَلِیٌّ، سَخِیٌّ، ذَکِیٌّ، رَضِیٌّ، عَلَیْهِ رَحْمَهٌ، وَ تَسْلیمٌ، وَ بَرَکَهٌ، وَ تَعْظیمٌ، وَ تَکْریمٌ مِنْ رَبِّ غَفُورٍ رَحیمٍ،قَریبٍ مُجیبٍ، وَصَّیْتُکُمْ مَعْشَرَ مَنْ حَضَرَنی، بِتَقْوی رَبِّکُمْ، وَ ذَکَّرْتُکُمْ بِسُنَّهِ نَبِیِّکُمْ، فَعَلَیْکُمْ بِرَهْبَهٍ تُسَکِّنُ قُلُوبَکُمْ، وَ خَشْیَهٍ تَذْری دُمُوعَکُمْ، وَ تَقِیَّهٍ تُنْجیکُمْ یَوْمَ یُذْهِلُکُمْ، وَ تُبْلیکُمْ یَوْمَ یَفُوزُ فیهِ مَنْ ثَقُلَ وَزْنُ حَسَنَتِهِ، وَ خَفَّ وَزْنُ سَیِّئَتِهِ، وَلْتَکُنْ مَسْئَلَتُکُمْ مَسْئَلَهَ ذُلٍّ، وَ خُضُوعٍ، وَ شُکْرٍ، وَ خُشُوعٍ، وَ تَوْبَهٍ، وَ نَزُوعٍ، وَ نَدَمٍ وَ رُجُوعٍ وَلْیَغْتَنِمْ کُلُّ مُغْتَنِمٍ مِنْکُمْ، صِحَّتَهُ قَبْلَ سُقْمِهِ، وَ شَیْبَتَهُ قَبْلَ هَرَمِهِ، وَسِعَتَهُ قَبْلَ عَدَمِهِ، وَ خَلْوَتَهُ قَبْلَ شُغْلِهِ، وَ حَضَرَهُ قَبْلَ سَفَرِهِ، قَبْلَ هُوَ یَکْبُرُ، وَ یَهْرَمُ، وَ یَمْرَضُ، وَ یَسْقَمُ، وَ یُمِلُّهُ طَبیبُهُ، وَ یُعْرِضُ عَنْهُ حَبیبُهُ، وَ یَتَغَیَّرُ عَقْلُهُ، وَ یَنْقَطِعُ عُمْرُهُ، ثُمَّ قیلَ هُوَ مَوْعُوکٌ، وَ جِسْمُهُ مَنْهُوکٌ، قَدْ جَدَّ فی نَزْعٍ شَدیدٍ، وَ حَضَرَهُ کُلُّ قَریبٍ وَ بَعیدٍ، فَشَخَصَ بِبَصَرِهِ، وَ طَمَحَ بِنَظَرِهِ، وَ رَشَحَ جَبینُهُ، وَ سَکَنَ حَنینُهُ، وَ جُذِبَتْ نَفْسُهُ، وَ نُکِبَتْ عِرْسُهُ، وَ حُفِرَ رَمْسُهُ، وَ یَتَمَ مِنْهُ وُلْدُهُ، وَ تَفَرَّقَ عَنْهُ عَدَدُهُ، هر که او را وصف کند، عاجز و ناتوان می‏گردد، و هر که به معرفت او رسد، در تعیین صفت برای او گمراه می‏شود. در عین دوری، نزدیک و در عین نزدیکی، دور است. هر که او را بخواند، اجابت کند و بندگان را روزی عطا فرماید. صاحب لطف نهان و عقوبت شدید است. رحمتش وسعت دارد و عقوبتش دردناک است؛ رحمتی که همچون بهشتی است پهناور و شگفت‏انگیز، و عقوبتی که کیفرش دوزخی است طبقه‏بندی شده و هلاک کننده. گواهی می‏دهم که محمّد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بنده و فرستاده و اختیار شده و حبیب او است که او را در بهترین زمان‏هایی که مقتضی برانگیختنِ پیامبر بوده، برانگیخت؛ زیرا مدّتی در فَترت گذشته بود و پیامبری مبعوث نشده بود و کفر، عالم را فرا گرفته بود. این پیامبر، رحمتی برای بندگان و ازدیاد منت خداوند بر آنان بود. نبوت را به او ختم نمود و حجّت خود را با ارسال حضرتش قوت بخشید. و اما آن پیامبر؛ موعظه کرد، نصیحت نمود، تبلیغ فرمود و به رنج افتاد. برای هر مۆمنی، مهربان، رحیم، دوست، با سخاوت، پاکیزه و پسندیده بود. رحمت و سلام و برکت و عظمت و کرامت خداوندِ آمرزنده مهربانِ نزدیکِ اجابت کننده بر او باد. من شما را به پرهیزگاری از نافرمانی خداوند سفارش می‏کنم و به پیروی از روش پیامبرتان یادآوری می‏نمایم.پس بر شما باد: به ترسی که دل‏ها را آرامش دهد، به رعبی که اشک‏ها را جاری کند، و تقوایی که باعث نجات شما گردد از روزی که به فراموشی اندازد و مبتلا گرداند. همان روزی که بهره‏مند شود از آن هر کس که کارهای نیکش بسیار و کارهای زشت و ناپسندش کم باشد.باید سۆال شما از پروردگارتان، سۆال بنده ‏ای باشد که خوار و فروتن، و سرافکنده و شکرگزار است. مانند بنده‏ای که توبه کرده و از نافرمانی کناره‏ گیری کرده و پشیمان شده است. بنابراین، هر غنیمت‏شماری از میان شما، باید غنیمت شمارد: سلامت خود را پیش از آنکه بیمار شود، میانسالی خود را قبل از آنکه پیر و فرتوت گردد، وسعتش را قبل از آنکه فقر گریبانگیرش شود، آسایش خود را پیش از آنکه گرفتار گردد، و فرصت هایش را پیش از سفر از این‏دار فانی: پیش از آنکه از کار افتاده گردد و مریض و ناتوان شود، پیش از آنکه طبیبش از علاج او باز ماند و دوستانش از او روی گردانند، پیش از آنکه عقلش زایل و عمرش تمام شود و اطرافیان آهسته با هم بگویند: «دیگر از حرکت بازافتاده، جسمش کاهیده شده و سخت گرفتار جان کندن است.» در این حال، هر خویشاوندِ دور و نزدیکی بر بالینش حاضر شود، اما او در حالی که چشم به بالا دوخته و پیشانیش را عرق فراگرفته؛ قلبش از حرکت بازمانَد و جانش گرفته شود. و همسرش بیچاره و بدبخت گردد. قبرش را کنده و مهیا کنند، اولادش یتیم گردند، نزدیکانش پراکنده شوند. وَ قُسِّمَ جَمْعُهُ، وَ ذَهَبَ بَصَرُهُ وَ سَمْعُهُ، وَ کُفِّنَ، وَ مُدِّدَ، وَ وُجِّهَ، وَ جُرِّدَ، وَ غُسِّلَ، وَ عُرِیَ، وَ نُشِفَ، وَ سُجِّیَ، وَ بُسِطَ لَهُ، وَ نُشِرَ عَلَیْهِ کَفَنُهُ، وَ شُدَّ مِنْهُ ذَقَنُهُ، وَ قُمِّصَ، وَ عُمِّمَ، وَ لُفَّ، وَ وُدِّعَ، وَ سُلِّمَ، وَ حُمِلَ فَوْقَ سَریرٍ، وَ صُلِّیَ عَلَیْهِ بِتَکْبیرٍ، وَ نُقِلَ مِنْ دُورٍ مُزَخْرَفَهٍ، وَ قُصُورٍ مُشَیَّدَهٍ، وَ حُجُرٍ مُنَضَّدَهٍ، فَجُعِلَ فی ضَریحٍ مَلْحُودٍ، ضَیِّقٍ مَرْصُوصٍ بِلِبْنٍ، مَنْضُودٍ، مُسَقَّفٍ بِجُلْمُودٍ، وَ هیلَ عَلَیْهِ حَفَرُهُ، وَ حُثِیَ عَلَیْهِ مَدَرُهُ، فَتَحَقَّقَ حَذَرُهُ، وَ نُسِیَ خَبَرُهُ وَ رَجَعَ عَنْهُ وَلِیُّهُ، وَ نَدیمُهُ وَ نَسیبُهُ، وَ حَمیمُهُ، وَ تَبَدَّلَ بِهِ قَرینُهُ، وَ حَبیبُهُ، وَ صَفِیُّهُ، وَ نَدیمُهُ فَهُوَ حَشْوُ قَبْرٍ، وَ رَهینُ قَفْرٍ، یَسْعی فی جِسْمِهِ دُودُ قَبْرِهِ و یَسیلُ صَدیدُهُ مِنْ مِنْخَرِهِ، یُسْحَقُ ثَوْبُهُ وَ لَحْمُهُ، وَ یُنْشَفُ دَمُهُ، وَ یُدَقُّ عَظْمُهُ، حَتّی یَوْمَ حَشْرِهِ، فَیُنْشَرُ مِنْ قَبْرِهِ، وَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ، وَ یُدْعی لِحَشْرٍ وَ نُشُورٍ، فَثَمَّ بُعْثِرَتْ قُبُورٌ، وَ حُصِّلَتْ صُدُورٌ، وَجیءَ بِکُلِّ نَبِیٍّ، وَ صِدّیقٍ، وَ شَهیدٍ، وَ مِنْطیقٍ، وَ تَوَلّی لِفَصْلِ حُکْمِهِ رَبٌّ قَدیرٌ، بِبَعیدِهِ خَبیرٌ وَ بَصیرٌ، فَکَمْ مِنْ زَفْرَهٍ تُضْنیهِ، وَ حَسْرَهٍ تُنْضیهِ، فی مَوْقِفٍ مَهُولٍ عَظیمٍ، وَ مَشْهَدٍ جَلیلٍ جَسیمٍ، بَیْنَ یَدَیْ مَلِکٍ کَریمٍ، بِکُلِّ صَغیرَهٍ وَ کَبیرَهٍ عَلیمٍ، حینَئِذٍ یُلْجِمُهُ عَرَقُهُ، وَ یَحْفِزُهُ قَلَقُهُ، عَبْرَتُهُ غَیْرُ مَرْحُومَهٍ، وَ صَرْخَتُهُ غَیْرُ مَسْمُوعَهٍ، وَ حُجَّتُهُ غَیْرُ مَقْبُولَهٍ، وَ تَۆُلُ صَحیفَتُهُ، وَ تُبَیَّنُ جَریرَتُهُ وَ نَطَقَ کُلُّ عُضْوٍ مِنْهُ بِسُوءِ عَمَلِهِ، وَ شَهِدَ عَیْنُهُ بِنَظَرِهِ، وَ یَدُهُ بِبَطْشِهِ، وَ رِجْلُهُ بِخَطْوِهِ، وَ جِلْدُهُ بِمَسِّهِ، وَ فَرْجُهُ بِلَمْسِهِ، وَ یُهَدِّدُهُ مُنْکَرٌ وَ نَکیرٌ، وَ کَشَفَ عَنْهُ بَصیرٌ، فَسُلْسِلَ جیدُهُ، وَ غُلَّتْ یَدُهُ، وَ سیقَ یُسْحَبُ وَحْدَهُ فَوَرَدَ جَهَنَّمَ بِکَرْبٍ شَدیدٍ، وَ ظَلَّ یُعَذَّبُ فی جَحیمٍ، و اموالش تقسیم شود. در حالی که دیدن و شنیدنش از دست رفته و کفنِ او را مهیا می‏کنند؛ دست و پایش کشیده شود، رو به قبله گردد، جامه‏اش کنده و عریان شود، غسل داده شده و خشک گردد. آنگاه جایش آماده شده و کفنش را باز می‏کنند. چانه‏اش را بسته، پیراهن (کفن) را بر او پوشانده، عمّامه بر سرش نهاده و در نهایت پیچیده شده و وداع کرده می‏شود. و بر تابوت گذارده و بر او نماز می‏خوانند. سپس از خانه‏ی زینت داده شده و قصرهای محکم و اطاق‏های بر هم قرار گرفته [به سوی قبرستان] منتقل گردیده و در شکاف زمین جای داده می‏شود. مکانی که میان لحدی تنگ که با خشت‏ها به هم بسته شده و سقف آن از سنگ‏ها ترتیب داده شده قرار دارد. در این زمان، بر او خاک و ریگ گور ریخته شود و او را سنگ‏های قبر فراگیرد. و آنچه از آن می‏ترسید بر سرش آید. دوستانش، ندیمانش، خویشان و یارانش همه او را واگذارند و بازگردند. و همسر او، همسر دیگری اختیار کند؛ او که زمانی دوست و انتخاب شده و همخوابه‏اش بود، در آغوش دیگری درآید در حالی که او گرفتار تنهایی قبر باشد. [پس از مدتی نه چندان دور] کِرم‏های زمین بر جسدش هجوم آورند و از بینی و دهانش چرک و خون بیرون زند. جامه و گوشت بدنش پوسیده شود، خونش به زمین فرو رَوَد، جسمش خشک گردد و استخوانهایش باریک شود. او به همین حال بماند تا روز حشر فرا رسد و سر از قبر درآورد. روزی که نفخه در صور دمیده شده و برای حشر خوانده شود. روزی که قبرها زیر و رو شده و آنچه در دل آنهاست بیرون آید. روزی که هر پیامبر و هر صدیق شهید و سخنوری حضور یابد و اختیار حکم و داوری برای پروردگاری است که به افعال و کردار بندگان، دانا و بینا است.پس چه ناله‏های دلخراشی که برنمی‏آید و چه حسرت‏های جانسوز که پدیدار نمی‏شود؛ زیرا در جایگاه هولناک بزرگی نگهداشته شود و در برابر پادشاه کریمی قرار گیرد که به هر کردار کوچک و بزرگ آگاه است. در این هنگام، عرق سراپای او را فراگیرد، به شدت مضطرب شود، اشک بریزد؛ ولی کسی به او رحم نکند و بر آنچه فریاد کند، فریادرسی نباشد. حجّت او قبول نشود و نامه عملش به سویش بازگردد و نافرمانیهایش آشکار شود و [آنگاه] هر عضو او به سخن آید و از بدی کردارش خبر دهد: چشم او گواهی دهد به آنچه نظر افکنده، دست او گواهی دهد به سوی آنچه یازیده، پایش گواهی دهد به آنچه به سوی آن رفته، پوست او گواهی دهد با آنچه که تماس داشته، فرج او گواهی دهد به آنچه که لمس کرده. سپس منکر و نکیر او را تهدید کرده و بترسانند. رسوایی‏اش پدیدار شود [تا اینکه] زنجیر به گردن او گذارند و دستهایش را به غل ببندند و او را به تنهایی بِکِشند و به سختی در دوزخ وارد کنند. به ناچار، در آتش عذاب شود. وَ یُسْقی شَرْبَهً مِنْ حَمیمٍ تَشْوی وَجْهَهُ، وَ تَسْلِخُ جِلْدَهُ، یَضْرِبُهُ زَبینَتُهُ بِمِقْمَعٍ مِنْ حَدیدٍ، یَعُودُ جِلْدُهُ بَعْدَ نَضْجِهِ بِجِلْدٍ جَدیدٍ، یَسْتَغیثُ فَیُعْرِضُ عَنْهُ خَزَنَهُ جَهَنَّمَ، وَ یَسْتَصْرِخُ فَیَلْبَثُ حُقْبَهُ بِنَدَمٍ، نَعُوذُ بِرَبٍّ قَدیرٍ مِنْ شَرِّ کُلِّ مَصیرٍ، وَ نَسْئَلُهُ عَفْوَ مَنْ رَضِیَ عَنْهُ، وَ مَغْفِرَهَ مَنْ قَبِلَ مِنْهُ، فَهُوَ وَلِیُّ مَسْئَلَتی وَ مُنْجِحَ طَلِبَتی، فَمَنْ زُحْزِحَ عَنْ تَعْذیبِ رَبِّهِ، سَکَنَ فی جَنَّتِهِ بِقُرْبِهِ، وَ خُلِّدَ فی قُصُورٍ مُشَیِّدَهٍ، وَ مُکِّنَ مِنْ حُورٍ عینٍ وَ حَفَدَهٍ، وَ طیفَ عَلَیْهِ بِکُئُوسٍ، وَ سَکَنَ حَظیرَهَ فِرْدَوْسٍ، وَ تَقَلَّبَ فی نَعیمٍ، وَ سُقِیَ مِنْ تَسْنیمٍ، وَ شَرِبَ مِنْ عَیْنٍ سَلْسَبیلٍ، مَمْزُوجَهٍ بِزَنْجَبیلٍ، مَخْتُومَهٍ بِمِسْکٍ عَبیرٍ، مُسْتَدیمٍ لِلْحُبُورِ، مُسْتَشْعِرٍ لِلسُّرورِ، یَشْرَبُ مِنْ خُمُورٍ، فی رَوْضٍ مُشْرِقٍ مُغْدِقٍ، لَیْسَ یَصْدَعُ مَنْ شَرِبَهُ، وَ لَیْسَ یَنْزِفُ، هذِهِ مَنْزِلَهُ مَنْ خَشِیَ رَبَّهُ، وَ حَذَّرَ نَفْسُهُ، وَ تَلِکَ عُقُوبَهُ مَنْ عَصی مُنِشْئَهُ، وَ سَوَّلَتْ لَهُ نَفْسُهُ، مَعْصِیَهَ مُبْدیهِ، ذلِکَ قَوْلٌ فَصْلٌ وَ حُکْمٌ عَدْلٌ، خَیْرُ قَصَصٍ قَصَّ وَ وَعْظٍ بِهِ نَصَّ، تَنْزیلٌ مِنْ حَکیمٍ حَمیدٍ، نَزَلَ بِهِ رُوحُ قُدُسٍ مُبینٍ، عَلی نَبِیٍّ مُهْتَدٍ مَکینٍ، صَلَّتْ عَلَیْهِ رُسُلٌ سَفَرَهٌ مُکَرَّمُونَ بَرَرَهٌ، عُذْتُ بِرَبٍّ رَحیمٍ مِنْ شَرِّ کُلِّ رَجیمٍ، فَلْیَتَضَرَّعْ مُتَضَرِّعُکُمْ، وَلِیَبْتَهِلْ مُبْتَهِلُکُمْ، فَنَسْتَغْفِرُ رَبَّ کُلِّ مَرْبُوبِ لی وَلَکُمْ. چندان که روی او پخته شود و پوست بدنش بعد از سوختن به پوستی دیگر تبدیل گردد. در برابر ناله‏ها و فریادهایی که می‏زند، خازنان جهنم از او روی بگردانند و جوابش را ندهند. و هر چه فریاد زند، کسی به فریادش نرسد [ و بدین ترتیب ] سال‏های درازی به ندامت و پشیمانی بگذراند. پناه می‏بریم به خداوندِ قادرِ توانا از بدی هر پیشامد ناگواری، و از او بخشش و عفو کسی را که از او خشنود شده است درخواست می‏کنیم و آمرزش کسی را که از او قبول فرموده مسألت می‏نماییم؛ که او ولی نعمت خواسته‏ ها و برآورنده‏ی حاجات من است. پس کسی که از عذاب پروردگار نجات یابد، به مقام قرب در بهشت ساکن شود و در قصرهای محکمِ جاویدان بماند؛ در حالی که به حورالعین و خدمتگزاران بهشتی دست یابد. جام‏ها از نوشیدنی‏ها برایش مهیا کنند و در فردوس اعلی جایگزینش نمایند. او در ناز و نعمت بگردد و از آب تسنیم بیاشامد و از چشمه سلسبیل؛ که آمیخته به زنجبیل، و مُهر کرده به مُشک و عبیر است سیراب شود. او همواره در این نعمت‏ها و شادی‏ها زندگی می‏کند و از شراب‏هایی که در باغ‏های روشن و پر نور است، و آب‏های روان در آن جاری است، شرابی که درد سر نیاورد و عقل را زایل نکند می‏نوشند. این است منزلت و مقام کسی که از پروردگار خود بترسد و نفس خود را بر حذر بدارد. و آن است کیفر کسی که بر آفریننده‏ی خود عصیان بورزد و نفسش معصیت خالقش را برای او زینت داده و آسان نماید. این است گفتار به تفصیل و حُکم به عدل؛ بهترین قصه‏ای که نقل شده و بهترین پندها که بیان گردیده. از نزد حکیم حمید فروفرستاده شده و جبرئیل آن را به پیامبر هدایت کننده و صاحب جاه و مقام فرو آورده است. پیامبری که رسولان و سفیران مکرّم بر او درود فرستادند. پناه می‏برم به پروردگار مهربان از شر هر رانده شده‏ی گمراه کننده. پس باید تضرع کنند تضرع کنندگان و زاری نمایند زاری کنندگان. [در آخر] برای خودم و شما از پروردگار هر تربیت شده‏ای طلب مغفرت می ‏کنیم. پی نوشت: مصباح کفعمی، ص 968؛ علی و المناقب، صص 368 – 370؛ شرح ابن ابی الحدید، ج 19، صص 140 - 143؛ نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه، ج 1 ، ص ،87 خ 20؛ کنز العمال، ج 16، صص 208 - 213 ؛ سفینه البحار، ج 1، ص 397 به نقل از جلد 9 بحارالانوار چاپ قدیم. منبع: کتاب «علی علیه‏السلام و خطب نادره»، ترجمه مجید دایی، انتشارات زراره./جهان نیوز

دفعات مشاهده: 37225 بار   |   دفعات چاپ: 546 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 47 بار   |   0 نظر



CAPTCHA

آمار سایت

  • كل کاربران ثبت شده: 5955 کاربر
  • کاربران حاضر در وبگاه: 1 کاربر
  • ميهمانان در حال بازديد: 1092 کاربر
  • تمام بازديد‌ها: 2610502 بازدید
  • بازديد 24 ساعت قبل: 56589 بازدید

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به حراست دانشگاه می باشد .

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 All Rights Reserved | herasat

Designed & Developed by : Yektaweb