7 نتیجه برای نوع مطالعه: توصیفی
علی چوپانی، رضا گل محمدی، حسن رفعتی، عباسعلی ایمانی فولادی،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : وجود انواع مختلف باکتریها در زخم بیماران بهویژه زخمهای مزمن، روند بهبود و التیام را به تأخیر میاندازد. استافیلوکوکوس اورئوس رایجترین عامل ایجاد عفونت زخم پوستی است. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی سویههای استافیلوکوکوس اورئوس جدا شده از عفونتهای منجر به زخم در بیماران بستری و تعیین الگوی حساسیت دارویی انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 614 بیمار دارای عفونت منجر به زخم بستری در بیمارستان بقیهاله (عج) تهران طی سالهای 86-1385 انجام شد. از زخم هر بیمار یک نمونه گرفته شد و با روشهای استاندارد، باکتری استافیلوکوکوس اورئوس جداسازی و تعیین هویت گردید. سپس آنتیبیوگرام به روش انتشار دیسکی در محیط مولر هینتون آگار با آنتیبیوتیکهای ونکومایسین، کلیندامایسین، اریترومایسین، داکسیسایکلین، سفالکسین، تتراسیکلین، سیپروفلوکساسین، سفتریاکسون، آموکسی سیلین، پنی سیلین، کوتریموکسازول و اگزاسیلین انجام شد. یافتهها : از 614 بیمار بستری، 100 استافیلوکوکوس اورئوس (16.28%) جداسازی و شناسایی شد. باکتری استافیلوکوکوس اورئوس جدا شده از مردان (65 درصد) بیشتر از زنان بود. بیشترین میزان باکتری (29 درصد) از زخم بیماران 60-41 ساله جدا شد. آلودگی بیشتر در بیماران با بیماری زمینهای (28 درصد)، عفونت محل عمل جراحی (16 درصد) و زخمهای معمولی (13 درصد) دیده شد. بیشترین حساسیت باکتری به ونکومایسین (96 درصد) و بیشترین مقاومت به پنیسیلین (95 درصد) و کوتریموکسازول (92 درصد) مشاهده شد. 43 درصد از باکتریها به 11آنتیبیوتیک رایج در درمان باکتری گرم مثبت مقاوم بودند. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که فراوانی باکتری استافیلوکوکوس اورئوس 16.28% از کل نمونهها با مقاومت دارویی 43درصدی میباشد. بیشترین حساسیت به ونکومایسین مشاهده شد.
رضاعلی محسنی، هما پاکزاد،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : مرگ و میر کودکان به عنوان نمادی از توسعه بوده و در تعیین رشد جمعیت نقش مهمی دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر عوامل اقتصادی، اجتماعی و جمعیتشناختی بر مرگ و میر کودکان زیر پنج سال شهرستان گتوند در استان خوزستان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 372 زن در محدوده سنی 48-20 سال دارای حداقل یک کودک زیر 5 سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی شهرستان گتوند در استان خوزستان به صورت تصادفی در سال 1389 انجام شد. برای افراد پرسشنامه محققساخته شامل متغیرهای مرگ و میر کودکان، جمعیت شناختی، اقتصادی و اجتماعی تکمیل گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-17 ، آزمونهای ANOVA ، Chi-Square و Pearson’s correlation coefficient تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : با افزایش تعداد مراقبتهای بهداشتی مادر در دوران بارداری و افزایش مرتبه شغلی پدر و مادر، میزان مرگ ومیر کودکان به صورت معنیداری کاهش یافت (P<0.05). سن کمتر از 18 و بیشتر از 35 سال مادر در هنگام بارداری با افزایش مرگ و میر کودکان ارتباط آماری معنیداری داشت (P<0.05). ترجیح جنسی به داشتن فرزند پسر نیز یکی دیگر از عوامل موثر بر مرگ ومیر کودکان زیر پنج سال تعیین شد (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که وضعیت شغلی بهتر والدین و افزایش دفعات دریافت مراقبتهای مادر در زمان بارداری سبب کاهش مرگ و میر کودکان زیر پنج سال شده و سن کمتر از 18 سال و بیشتر از 35 سال مادر در هنگام بارداری و ترجیح جنسی فرزند پسر سبب افزایش مرگ و میر کودکان زیر پنج سال میگردد.
مجید مقدس زاده، ابراهیم فتاحی، محمدرضا بنیادی، مهدی شیرزاده،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : سندرم روده تحریکپذیر یکی از شایعترین اختلالات عملکردی دستگاه گوارش است که با علایم درد یا احساس ناراحتی در شکم به همراه اختلال در دفع (تواتر دفع یا قوام مدفوع) تظاهر پیدا میکند. اگرچه علت دقیق و اصلی این بیماری هنوز مشخص نشده؛ ولی عواملی از قبیل عوامل روحی- روانی و آلرژی به برخی مواد غذایی مطرح هستند. این مطالعه به منظور تعیین اثر حذف آلرژن غذایی بر علایم بیماری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 100 بیمار (66 زن و 34 مرد) مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر ارجاع شده به کلینیک گوارش مرکز آموزشی درمانی امام رضا (ع) تبریز در سال 1390 انجام شد. آلرژی غذایی و نوع آن بررسی و اثر قطع آلرژن بهمدت یکماه روی کیفیت زندگی بیماران، شدت درد و علایم بیماری بررسی شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-16 ، student’s t-test، Chi-Square و Fisher’s exat test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : بیماران در محدوده سنی 43-15 سالگی قرار داشتند. آنتیبادی اختصاصی علیه ماده غذایی آلرژن در 31 نفر (31 درصد) مثبت بود و بیشترین آلرژی غذایی به بادام زمینی در 5 بیمار (16.1%) مشاهده شد. میانگین طول مدت بیماری در بیماران با آلرژی غذایی 2.6±4.5 سال و در گروه بدون آلرژی 2.9±3.5 سال بود که تفاوت آن از لحاظ آماری معنیدار نبود. تغییرات مربوط به کیفیت زندگی بیماران با آلرژی بعد از یکماه پرهیز از غذای آلرژن از نظر آماری معنیدار بود (P<0.05)؛ ولی تغییرات مربوط به علایم بیماری از قبیل شدت دفع بلغم و گاز معنیدار نبود. نتیجهگیری : با توجه به فراوانی نسبتاً بالای آلرژی غذایی در سندرم روده تحریکپذیر و وجود تفاوت معنیدار از نظر تغییرات کیفیت زندگی و شدت درد شکمی بعد از یکماه پرهیز از عامل آلرژن بهنظر میرسد که انجام تست آلرژی غذایی در همه مبتلایان مفید باشد.
احمد بقائی، پرویز پرویزی، عارف امیرخانی، محمدرضا هنرور، فرهاد بدیعی،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : لیشمانیوز جلدی روستایی یک بیماری انگلی تکیاختهای مشترک بین انسان و حیوان است که به عنوان یک معضل بهداشتی در بسیاری از کشورها و نیز ایران مطرح است. عامل بیماری لیشمانیا میجر، ناقل اصلی آن فلبوتوموس پاپاتاسی و مهمترین مخزن، رومبومیس اپیموس میباشد. انسان مخزن اتفاقی لیشمانیوز جلدی روستایی است. این مطالعه به منظور تعیین هویت انگل لیشمانیا با تشخیص میکروسکوپی و مولکولی و هدف قرار دادن ژن ITS-rDNA در شرق استان گلستان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی مقطعی روی 121 فرد مشکوک به بیماری لیشمانیوز جلدی روستایی در شهرستانهای گنبد و مراوهتپه در شرق استان گلستان در سالهای 89-1388 انجام شد. از ضایعات نمونهبرداری مستقیم صورت گرفت و پس از رنگآمیزی با گیمسا مشاهده میکروسکوپی بهعمل آمد. از گسترشها DNA استخراج و ژن ITS-rDNA با استفاده از PCR تکثیر یافت. موارد مثبت لیشمانیا با استفاده از آنزیم BsuRI به روش RFLP تعیین گونه شد و با تعیین توالی و استفاده از نرمافزارهای مولکولی گونه لیشمانیا تایید شد. یافتهها : از کل 121 فرد مشکوک به بیماری لیشمانیوز جلدی روستایی، 113 نفر با مشاهدات میکروسکوپی و 92 نفر با روش مولکولی به انگل لیشمانیا آلوده تشخیص داده شدند. موارد مثبت PCR با استفاده از روش RFLP تعیین گونه و 90 مورد لیشمانیا میجر تشخیص داده شد. برای تأیید نهایی 8 مورد لیشمانیا میجر تعیین توالی گردید و مجدداً مورد تأیید قرار گرفت. در 2مورد از موارد مثبت که توالی نامشخص بود؛ گونه لیشمانیا مشخص نشد. نتیجهگیری : با مقایسه نتایج تعیین توالی انگل لیشمانیا در این مطالعه با موارد ثبت شده در بانک جهانی ژن، لیشمانیا میجر بهطور قطع در انسان در منطقه مورد تایید قرار گرفت. با توجه به گزارشهای مربوط به دیگر گونههای لیشمانیا در ناقلین و مخازن، این گونهها در این مطالعه در انسان یافت نگردید. هرچند دو مورد غیر لیشمانیا میجر میتواند نشانی از آلودگی همزمان بیش از یک گونه لیشمانیا در انسان در منطقه باشد؛ اما با روشهای بهکار رفته در این مطالعه آلودگی همزمان دو لیشمانیا در یک فرد قابل تفکیک نبود.
مریم برزین، روح اله عبدی، حمید گل محمدی،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : صدمات داخلی ناشی از ترومای زانو شیوع نسبتاً بالایی دارند و برای بررسی آسیب احتمالی منیسکها و لیگامانهای متقاطع زانو، تصویربرداری با تشدید مغناطیسی (magnetic resonance imaging: MRI) بهطور مکرر انجام میشود. در حالی که استفاده از سونوگرافی برای تشخیص ضایعات داخلی مفصل زانو هنوز مورد اختلاف نظر بوده و مطالعات گذشته نتایج متفاوتی به همراه داشته است. این مطالعه به منظور تعیین ارزش تشخیصی سونوگرافی در مقایسه با MRI در صدمات ناشی از ترومای زانو انجام شد. روش بررسی : این مطالعه توصیفی روی 73 بیمار با ترومای زانو مراجعه کننده به مرکز تصویربرداری MRI بیمارستان امامخمینی (ره) ساری از آذرماه 1388 لغایت اردیبهشت ماه 1389 انجام شد. پس از انجام MRI برای همه بیماران سونوگرافی از زانوی صدمه دیده انجام شد. سونوگرافی و MRI توسط دو رادیولوژیست که از نتایج گزارش یکدیگر اطلاع نداشتند؛ انجام شد. دادهها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-16 و رسم جدول توصیف شد. حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی سونوگرافی تعیین شد. یافتهها : سن 91.9% بیماران زیر 40 سال بود. 61 نفر (83.6%) از بیماران مرد و 12 نفر (16.4%) زن بودند. شایعترین شکایت بیماران درد مفصلی (89درصد) بود. حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی سونوگرافی در مقایسه با MRI در تشخیص ضایعات لیگامان کولترال داخلی (MCL) به ترتیب 100% ، 94.28% ، 42.86% و 100% و در تشخیص ضایعات لیگامان متقاطع قدامی (ACL) به ترتیب 65% ، 100% ، 100% و 70.21% تعیین شد. همچنین این مقادیر در تشخیص ضایعات منیسک داخلی (MM) به ترتیب 61.90% ، 94.23% ، 81.25% و 85.96% و در تشخیص ضایعات منیسک خارجی (LM) 100% ، 97.14% ، 60% و 100% تعیین گردید. نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که استفاده از سونوگرافی در موارد اورژانس بررسی سلامت لیگامان متقاطع قدامی و منیسک داخلی کمک کننده است. چنانچه علایم بالینی به نفع وجود آسیب داخلی زانو است؛ با توجه به حساسیت کمتر سونوگرافی در تشخیص پارگی تروماتیک لیگامان متقاطع قدامی و منیسک داخلی استفاده از MRI توصیه میشود.
عباس تقوی اردکانی، بابک سلطانی، محمدرضا شریف، غلامعباس موسوی، مجید خادمیان،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : برنامه کشوری واکسیناسیون علیه ویروس هپاتیت B از سال 1372 برای نوزادان متولد شده اجرا شده است. این مطالعه به منظور تعیین اثر واکسن هپاتیت B چهارده سال پس از تزریق در کودکان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه آیندهنگر تاریخی روی 200 کودک 14 ساله (100 پسر و 100 دختر) شهر کاشان در دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی کاشان طی سالهای 88-1387 انجام شد. افراد به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. از هر کودک 2 سیسی خون اخذ و سرم آن جداسازی شد. سپس آزمایش anti-HBS و anti- HBC به روش الیزا انجام گرفت. نتیجه آزمایش anti-HBS بالاتر از IU/L 10 به عنوان ایمنی تلقی شد. در صورت مثبت بودن anti- HBC کودک به عنوان فرد مبتلا به عفونت هپاتیت B تلقی شد و آزمایش HBS Ag برای رد حالت هپاتیت مزمن فعال انجام شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS-13 ، Chi-Square و Fisher’s exat test تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها : 92 دختر (92درصد) و 95 پسر (95درصد) و در مجموع 187 نفر (93.5%) سطح سرمی anti-HBS مطلوب داشته و ایمن بودند. anti-HBC در 3 دختر (3درصد) و 5 پسر (5درصد) و در مجموع در 8 نفر (4درصد) مثبت بود که در تمامی آنها سطح سرمی anti-HBS کمتر یا مساوی IU/L 10 بود. در هیچ موردی HBS-Ag مثبت دیده نشد. ایمنی در کودکان با وزن هنگام تولد کمتر از 2.5kg در 11 نفر (61.1%) از 18 کودک و در کودکان با وزن هنگام تولد بیشتر یا مساوی 2.5kg 176 نفر (96.7%) از 182 نفر مشاهده شد (P<0.05). نتیجهگیری : این مطالعه نشان داد که ایمنی ایجاد شده در اثر تزریق کامل واکسن هپاتیت B طبق برنامه کشوری (0-2-6 ماهگی) پس از گذشت 14 سال مطلوب میباشد.
سیده معصومه عباس نژاد موسوی، افسانه ارزانی، مینا گالشی، آتوسا افسری،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: نقش اعضای خانواده در مراقبت از بیماران مبتلا به سرطان رو به افزایش است. مشکلات متعدد این بیماری نه تنها بیماران بلکه مراقبین آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. از میزان برخورداری حمایت اجتماعی و سلامت معنوی مراقبین این بیماران اطلاعات اندکی در دسترس است. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت سلامت معنوی و حمایت اجتماعی مراقبین خانوادگی بیماران بستری مبتلا به سرطان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی – تحلیلی روی 265 مراقب خانوادگی بیماران مبتلا به سرطان با نمونه گیری در دسترس در بخشهای بستری و درمانگاههای سرپایی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی بابل طی سال 1398 انجام شد. اطلاعات از طریق پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه حمایت اجتماعی Vaux و پرسشنامه سلامت معنوی ثبت و ارزیابی گردید.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار حمایت اجتماعی و سلامت معنوی به ترتیب 14.58±98.86 و 11.97±91.32 مراقبین خانوادگی بیماران مبتلا به سرطان در سطح مطلوبی ارزیابی شد. بین میانگین حمایت اجتماعی و سلامت معنوی با مشخصات فردی اجتماعی مراقبین خانوادگی و وابسته به بیماری بهجز در شغل مراقب اختلاف آماری معنیداری وجود نداشت (P<0.05). بین مدت زمان تشخیص بیماری و سن مراقبین با نمره حمایت معنوی و اجتماعی ارتباط آماری معنیداری وجود نداشت.
نتیجهگیری: مراقبین خانوادگی بیماران مبتلا به سرطان از حمایت اجتماعی و سلامت معنوی مطلوبی برخوردار بودند.